رایانه همراهم روی پام دارم باهاش کار می کنم .بابام اومده تو اتاقم می گه:رایانه همرات روشنه؟
میگم:پس نه پس!روی زمین داشت گریه میکرد گذاشتم روی پام آروم بگیره
بعد به پدرم میگم باهاش کارداری؟میگه پس نه پس!صدای گریش می اومد،اومدم بهت بگم گناه داره بغلش کن.
داريم 10 نفري بازي شبکه اي ميکنيم
اومده ميگه جدي حال ميده؟
ميگم پَـ نَـ پَـ اسکوليم! عذاب داره اما ميخوايم تهذيب نفس کنيم
یارو تو مترو داره چراغ قوه میفروشه، صداش کردم اومده میگه چراغ قوه میخوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه لقمه میرزاقاسمی آوردم واسه ناهارم تنهایی نمی چسبید گفتن بیای باهم بخوریم
تو آشزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صداي خفن. مامان اومده مي گه چيزي شکوندي؟ پ ن پ شيشه نازک تنهايي دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنين!
از سایت می خواستم یه فایل دانلود کنم 560 ثانیه صبر کردم بعد پیغام می ده :می خواین این فایل را دانلود کنید؟میگم پس نه پس؟!خیلی حال داد !یکبار دیگه بشمار من برم قایم بشم ...نیایی؟
براي استخدام رفتم يه شرکتي، منشي ميگه: شما براي آگهي استخدام اومدين؟ پ ن پ اومدم بگم اصلا رو من حساب نکنين!!!
چهل کيلو بار دستمه ميگم کمرم شکست بيا بگير... ميگه بار رو؟! پ نه پ ننه بزرگ منو غم بي کَسيش کمرمو شکسته!
تو صف پمپ گاز منتظرم تا نوبتم بشه ...
یارو زده به شیشه میگه آقا شما هم میخوای گاز بزنی؟
پَ نه پَ من میخوام لیس بزنم
رفتم ساعت سازی به یارو میگم ساعتم کار نمیکنه، میپرسه یعنی درستش کنم؟
میگم نَــه پَــس باهاش صحبت کنید سر عقل بیاد بره سر کار !